علاج پادشاه بیمار
میگویند پادشاهی بیمار شده بود و از بیماریاش سخت وحشتزده بود. برای همین فراخوان داد که؛ «نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام دربار و خدم و حشم بسیج یافتن طبیبی برای درمان درد وی شدند.
در این میان مرد دانایی قدم پیش گذاشت و گفت:
من می دانم درد شاه چگونه درمان میشود!
همه با تحسین نگاهش کردند و گفتند؛ چگونه ای مرد دانا؟!
ادامه مطلب
https://tinyurl.com/579hzrd7
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر