چگونه بر لحظات تنهایی درون سلول غلبه میکردیم؟
آن چه در پی میآید قسمت دوم مجموعهی است که تحت عنوان «موشها و آدمها در سلول های انفرادی» از روز ۲۱ شهریور شروع به انتشار آن کردیم:
«شکنجه های خردکننده اولیه را با هوشیاری ناشی از دو سه سال تجربه زندانی که پشت سر گذاشته بودم و البته با کمی خوششانسی، توانسته بودم با سختجانی تحمل کنم و تا اینجای کار همه چیز این پرونده به خودم ختم شده بود.
ولی اگر بخت یاری نمیکرد و دوست فراریم در بیرون زندان دستگیر میشد آنوقت همه چیز زیر و رو میشد. هر وقت در زنجیره بیپایان افکارم به این نقطه که برایم مثل کابوس بود میرسیدم با احتیاط به لیفه شلوارم دست میکشیدم.
ادامه مطلب
https://tinyurl.com/2xm55ymv

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر